«خطمشی»ها در واقع ترسیم کننده چهره حکومتها هستند و بهشدت تحت تأثیر شکل و ماهیت حکومتها قرار دارند. مسئله اصلی این پژوهش «وجود تباین بین خطمشیهای فعلی در کشورهای اسلامی با الگوی آرمانی اسلامی آنها» است. رویکرد روششناسی این پژوهش «ترکیبی» است و برای جمعآوری دادهها در فاز نخست (کیفی) پس از مطالعه ادبیات روایی و دینی با هیجده نفر از صاحبنظران خطمشیگذاری و حوزۀ تخصصی مهدویت مصاحبههای نیمهساختاریافته صورت گرفته و با استفاده از تکنیک نظریۀ دادهبنیاد مدل پارادایمی پژوهش استخراج شده است. مقولۀ محوری مدل پارادایمی، خطمشیگذاری مهدوی است. نتایج نشان میدهد خطمشیهای توحیدی، خردسالارانه، کمالگرا و عدالتبنیان، جزء مقولههای محوری بوده و پیامدهایی، نظیر رضایت خدا و امت، رفاه و امنیت و عصرطلایی زندگی از نتایج این مدل است. همچنین حکومت واحد جهانی، وحدت ملل، مشروعیت الاهی و مقبولیت عامه و امت بالغ، از عوامل زمینهای تأثیرگذار بر راهبردها هستند. همچنین نتایج گویای تأیید و برازش مناسب مدل ارائه شده است. پرداختن به بحث خطمشیگذاری، با توجه به اقتضائات عصر ظهور از جنبههای دانشافزایی این پژوهش است.