تغییر سبک زندگی طبقهای خاص در جامعه ایران که به ویژه از طرف طبقه روشنفکر و به اصطلاح فرنگ رفته در کشور ملموس بود و فشارهای اقتصادی و سیاسی، به ویژه واقعهای نو با نام مشروطه موجب سردرگمی تعدادی از متدینین گردید و گمان به نهایت رسیدن ظلم و جور وعده داده شده قبل از ظهور را داشتند. از این رو، یکی از دورههای پرکتاب در زمینه مهدویت، دوره قاجاریه محسوب میگردد و نویسندگانی مانند علی اصغر بروجردی، سید اسماعیل نوری، شیخ ابوالحسن مرندی و گورتانی از جمله وعاظی بودند که در این زمینه تالیفاتی به جا گذاشتهاند؛ اما عدم دقت علمی، تحلیلهای اشتباه و استفاده از روایت هایی بدون سند، میراثی مذموم از برخی کتابها به یادگار نهاده که در دوره معاصر نیز برخی از سخنرانان و نویسندگان به آنها استناد میکنند. در این مقاله به بررسی یکی از این مولفین به نام شیخ ابوالحسن مرندی و کتاب او با عنوان مظهر الانوار، جرائد سبعه و مستطرفات آن که منبعی است برای افراد ذکر شده پرداختهایم. نتایج این تلاش گویای این است که این فرد روایت هایی جعلی، بدون سند و تحلیلهای منطبق با خواستههای سیاسی خود را به نام نشانههای ظهور گسترش داده است.