توقیعات منسوب به امام عصر؟عج؟، همه به دورۀ غیبت صغرا متعلق هستند. در این میان، دو یا سه توقیع منسوب به شیخ مفید، با تاریخهای 410 و 412ق، در نسخه کتاب الاحتجاج منسوب به طبرسی، گزارش شده؛ که به عصر غیبت کبرا مربوط هستند. برخی از اندیشمندان، در انتساب و اعتبار آنها، تشکیک کردهاند. از سوی دیگر، تحقیقات جدید نشان میدهند که این توقیعات از امام زمان؟عج؟ و برای شیخ مفید نیستند. با توجه به عدم انتساب و اعتبار توقیعات منسوب به شیخ مفید به امام عصر؟عج؟؛ این سؤال به وجود میآید که اگر این توقیعات موجود در کتاب احتجاج، از امام زمان؟عج؟ و برای شیخ مفید نیستند؛ برای چه کسانی هستند؟ چگونه میتوان این نامهها را به شخص دیگری استناد داد؟ یا چه دلایلی و قرائنی وجود دارند که نشان دهند، این توقیعات به شخص بخصوصی متعلق هستند؟ پژوهش حاضر، با ذکر مقدماتی، به شواهدی میپردازد که نشان میدهد این توقیعات، به احتمال بسیار قوی، نامههای رد و بدل شده میان ناصر کبیر اطروش و ابننعمان، حاکم ساریه طبرستان، هستند؛ که به واقعه فتنه حسن بن قاسم، و کمک رسانی لیلی بن نعمان به بازگشت ناصر للحق به حکومت مربوط هستند.