«موعودگرایی» (مهدویت)، به عنوان میراث گرانبار مذهب شیعه از زوایای مختلفی بررسی شده است. با این حال، توجه به کارکرد آن در پیدایش بزرگترین انقلاب قرن میتواند زوایای پنهان آن را نمایان سازد. از طرف دیگر، انقلاب اسلامی ایران از زوایای مختلفی برای پژوهشگران موضوع جذّابی بوده است. به همین دلیل، شماری از جامعهشناسانِ بهنام کوشیدهاند از یک سو عوامل و از دیگر سو آثار آن را تحلیل کنند و از پیچیدگیاش بکاهند. برای تبیین کارکرد مهدویت در پیدایش انقلاب اسلامی، میتوان از سه مدل جامعهشناختی بهره برد: «مدل روانشناختی- ذهنی»، «مدل ساختی- سازمانی» و «مدل گفتمانی». گرچه رجوع به سخنان رهبران انقلاب نشان میدهد که مهدویت در دو مدل ذهنی و ساختی، به کار گرفته شده است؛ نباید این آموزه مترقی را صرفا در این دو مؤلفه به انحصار کشید. مهدویت با ایجاد گفتمانی برنامهدار در برابر گفتمان قدرت، توانست مشروعیت حاکمیت موجود را به چالش کشیده، برای تأسیس یک حکومت جدید با ارزشهای جایگزین برنامهای ارائه کند. این را میتوان کارکردی بزرگ برای مهدویت در جامعه ایران دانست.